به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری، اینها را میثم حسینپور میگوید؛ قاضی جوانی که در سالهای اخیر بارها بهدلیل انجام کارهای خداپسندانه و صدور احکام نوآورانه جایگزین حبس، در رسانهها مطرح شده و خیلیها او را بهعنوان یک قاضی خلاق میشناسند. او دکتری حقوق جزا و جرمشناسی دارد،قریب به 9سال از شروع کارش در قوهقضاییه میگذرد و پرونده کاریاش پر است از کارهای خلاقانه و احکام مبتکرانه.
شاید یکی از جنجالیترین احکامی که قاضی حسینپور صادر کرد، برای خودش بود. او زمانی که دادیار دادسرای ویژه سرقت بود درحالیکه تصور میکرد در انجام وظایفش کوتاهی کرده قرار 24ساعت بازداشت برای خودش در پلیس آگاهی صادر کرد؛ یا اینکه به مجرمی که بهخاطر سرقت لولههای آب در پارک دستگیر شده بود، کمک کرد تا از رفتن او به زندان جلوگیری کند. این بازپرس سابق دادسرای جنایی تهران از 15ماه پیش پشت میز قضات نشسته ،حالا رئیس شعبه102 دادگاه کیفری2 لواسانات است و همچنان به کارهای منحصربهفرد خود ادامه میدهد.
وی در این مدت بیش از 50حکم جایگزین حبس صادر کرده چراکه معتقد است در پروندههایی که جرائم کماهمیت صورت گرفته، میتوان به جای حبس، از مجازاتهای جایگزین که قانونگذار اجازه داده، استفاده کرد تا مانع از فرستادن این مجرمان به زندان شد. گفتوگوی همشهری با این قاضی خوشفکر را در ادامه میخوانید.
چند وقت است که قضاوت میکنید؟
وقتی کارم را شروع کردم، دادیار جرائم داخل زندان بودم . بعدها به دادسرای جنایی تهران رفتم و مدتی نیز در آنجا بهعنوان بازپرس مشغول بهکار بودم؛حالا حدود یکسال و 3ماه است که پشت میز ریاست شعبه 102دادگاه کیفری2 لواسانات نشستهام ، کارم را به لطف خدا ادامه میدهم و همیشه از خدا خواستهام، کنارم باشد تا کارم را بهدرستی انجام بدهم.
در این مدت، بارها اسم شما در رسانهها بهخاطر ابتکار و خلاقیتهایی که به خرج دادهاید مطرح شده است. اخیرا هم این اتفاق بهدلیل احکام جایگزین حبس که از سوی شما صادر شده رخ داده است. میتوانید بگویید در این مدت، چند حکم جایگزین حبس صادر کردهاید؟
بیش از 50مورد است اما تعداد دقیق آنها را بهخاطر ندارم چون یادداشت نمیکنم.
در چه شرایطی از این احکام استفاده میکنید؟
در شرایطی که جرائم کماهمیتی رخ بدهد، قانونگذار به قاضی اجازه میدهد که از مجازاتهای جایگزین استفاده کند؛ با استناد به ماده82 قانون مجازات اسلامی. البته باید تأکید کنم که این کار در صورتی انجام میشود که جرم صورتگرفته کماهمیت باشد و متهم نیز سابقهای نداشته باشد. در هر جرمی نمیتوان از این قانون استفاده کرد. من همیشه همه این موارد مانند عدمسوءسابقه متهم، رضایت شاکی و جرم کماهمیت را درنظر میگیرم و بعد حکم جایگزین صادر میکنم.
میتوانید اشاره کنید که در کدام جرائم بیشتر از حکم جایگزین استفاده میکنید؟
جرائمی مانند تهدید، توهین، افترا یا خیانت در امانت. معمولا اگر به من ثابت شود که متهم بهشدت پشیمان است، قطعا به جای فرستادن او به زندان، برایش مجازات جایگزین درنظر میگیرم. تا جایی که بتوانم از ورود افرادی که سابقهای ندارند و جرم کماهمیت مرتکب شدهاند، به زندان جلوگیری میکنم؛ چون این موضوع برای من از اهمیت ویژهای برخوردار است.
چرا این موضوع برایتان مهم و از اهمیت ویژهای برخوردار است که سعی میکنید از ورود افراد به زندان جلوگیری کنید؟
داشتن چنین روحیهای به شروع کارم برمیگردد. 9سال قبل که کارم را شروع کردم، دادیار جرائم داخل زندان بودم؛ زندان رجاییشهر، قزلحصار و ندامتگاه کرج. یکسال اول در این 3زندان دادیار بودم و کار میکردم. از نزدیک شاهد این موضوع بودم که چطور زندانی شدن افرادی که سابقهای نداشتند، تأثیرات بد و مخربی بر روحیه و زندگیشان میگذاشت؛ بهعنوان نمونه چند فرد را دیدم که مرتکب جرم کماهمیتی مانند توهین شده بودند و باید بین 3 تا 6ماه زندانی میشدند.
به چشم خود دیدم این افراد که اغلب تحصیلکرده هم بودند، در زندان تحتتأثیر جو زندان قرار گرفته و در آنجا، آموزش خلاف دیدند و پس از آزادی دیگر آن آدم سابق نبودند؛ چراکه زندگی در زندان خیلی سخت است و شرایط بسیار بدی دارد. همان افرادی که هیچ سوءپیشینهای نداشتند، یکباره تبدیل به مجرمانی خطرناک شدند و دست به اقدامات خلافکارانه بزرگی زدند. همان روزها با خودم عهد بستم که چنانچه روزی، خداوند لطف کرد و برصندلی قضاوت نشستم تا جایی که بتوانم از ورود افرادی که جرم کماهمیت مرتکب میشوند، به زندان جلوگیری کنم تا آیندهشان تباه نشود.
میتوانید به چند مورد از احکام جایگزینی که صادر کردهاید، اشاره کنید؟
من سعی میکنم با توجه به شخصیت طرف، برایش حکم جایگزین حبس درنظر بگیرم؛ یعنی ابتدا به شغلش نگاه میکنم و بعد براساس آن، حکم صادر میکنم؛ بهعنوان نمونه فردی بود که مرتکب خیانت در امانت شده و کارش طراح سرویسهای آرکوپال بود. حکم دادم به جای رفتن به زندان و تحمل چندماه حبس، برای 8عروس و داماد بیبضاعتی که تحت نظر کمیته امداد و بهزیستی هستند، سرویس کامل آرکوپال بهعنوان جهیزیه تهیه کند یا فردی که تولیدی لوازمالتحریر داشت و مزاحمت برای همسایهاش ایجاد کرده بود، محکوم شد که برای 8دانشآموز بیبضاعت، پک کامل لوازمالتحریر تهیه کند یا فرد دیگری که لیسانس حقوق داشت خودش را وکیل جا زده بود و سعی داشت به شخصی در دادگاه کمک کند.
هرچند شاکی رضایت داد اما براساس قانون متهم باید 6ماه زندانی میشد. چون سابقهای نداشت و صرفا فکر میکرده لیسانس حقوق گرفته و دیگر وکیل شده است، او را به جای فرستادن به زندان محکوم به خرید ۸بسته و مجموعه کتاب آزمون وکالت برای ۸دانشجوی تحت پوشش بهزیستی در رشته وکالت کردم؛ چون میدانستم این مجموعه کتابها گران است و کمک بزرگی برای دانشجویان تحت پوشش بهزیستی خواهد بود.
مورد دیگر هم متهمی بود که به جرم توهین دستگیر شده بود. من وی را به جای حبس، محکوم به خرید ۸دست لباس گرم برای ۸کودک کار و کاشت نهال برای ۸کودک کار به نام آنها کردم که مجازات اجرا شد. پرونده دیگر هم مربوط به دعوای ۲همسایه بود که من حکم دادم تا فردی که اقدام به توهین کرده ۸حدیث و آیه درباره حرمت و آبروی افراد پیدا کند. او باید ۸آیه را حفظ میکرد، مینوشت و برای من میآورد که مجازات این شخص هم اجرا شد. در پرونده دیگری هم فردی به اتهام تهدید و مزاحمت دستگیر شد. ظاهرا صدای سگ او برای همسایه مزاحمت ایجاد میکرد و او در درگیری، همسایهاش را تهدید کرده بود. من حکم دادم تا این فرد 8ملک برای 8نفر که زیرپوشش کمیته امداد و سرپرست خانوار بودند، اجاره کند که این حکم هم اجرا شد.
این مجرمان اغلب خانم هستند یا آقا؟
اغلب آقا هستند اما در بین آنها خانم هم وجود دارد. بهعنوان نمونه خانم معلمی متهم پروندهام بود که فکر میکنم به جرم خیانت در امانت دستگیر شده بود. حکم دادم تا این خانم معلم به 8کودک کار، زبان تدریس کند. یک خانم دیگر هم بود که او هم محکوم به کاشت 8درخت شد. یک خانم تحصیلکرده دیگر هم بود که محکوم به خرید 8تبلت برای 8کودک بیبضاعت شد. البته پروندههای بسیاری هست که من الان این موارد در خاطرم مانده است.
در همه احکام از عدد ۸ استفاده کردهاید؛ مثل کاشت 8درخت یا تدریس به 8کودک کار و... ؛ دلیلش چیست؟
به نیت امامهشتم ما شیعیان. من ارادت خاصی به امامرضا(ع) دارم و خادم حرم ایشان هستم. روزی که کارم را شروع کردم رفتم حرم امام رضا(ع) و از ایشان خواستم تا کمکم کند. بعد که دادیار دادسرای سرقت و سپس بازپرس جنایی و پله بعدی رئیس دادگاه شدم هم این کار را تکرار کردم. هر بار از خودشان کمک خواستم و همیشه از عدد 8 نیز در احکامی که صادر میکنم، استفاده میکنم. حتی یادم هست وقتی کارم را شروع کردم از مشهد یک خودنویس خریدم که فقط با آن قرار آزادی متهمان را صادر کردم. این موضوع برمیگردد به زمانی که دادیار دادسرای ویژه سرقت بودم. بعد آن خودنویس را فروختم که باعث شد 110زندانی آزاد شوند.
شما یک قاضی معروف و چهره مردمی هستید و ظاهرا چندین جام و تندیس هم به همین منظور دریافت کردهاید؟
تعداد جامهایم را بهخاطر ندارم چون از هر جشنواره یک جام و تندیس دریافت کردهام اما باید بگویم که بعد از دریافت این جامها و تندیسها همه آنها را برای فروش گذاشتم و خیرین آنها را خریدند و با پولشان زندانیان زیادی آزاد شدند و به آغوش خانوادههایشان برگشتند.
چه چیزی باعث شده تا چنین روحیه خیرخواهانهای داشته باشید؟
احساس رضایت از خود میکنم وقتی که میتوانم به فردی کمک کنم. هیچ وقت آدمها را از بالا به پایین نگاه نکردهام. این خصلت من است. هر وقت که متهمی مقابل من قرار میگیرد برای چند دقیقه خودم را جای آن شخص میگذارم. قضاوت کار سختی است و خدا همیشه به من لطف داشته و کمکم کرده است. اطرافیانم معتقد هستند که روحیه صلح و سازش دارم و شاید همین روحیه و آرامشی که خدا به من داده باعث شده که همیشه دلم خواسته به مردم کمک کنم و کار خیر انجام دهم. البته در پروندههایی که متهم مرتکب جرائم خشن شده، به هیچ عنوان کوتاه نیامدهام و مجازات سنگینی هم برایش صادر کردهام.
گفت و گوفروش جام برای نجات یک قاتل
یکی از ابتکارات جالب قاضی حسینپور که سر و صدای زیادی در رسانهها به پا کرد، زمانی شکل گرفت که او قصد داشت به یک محکوم به قصاص که از اولیای دم رضایت گرفته بود اما بهخاطر عدمتوانایی در پرداخت دیه 200میلیون تومانی در زندان بود، کمک کند.او که در آن زمان بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران بود و برای فراهم کردن مبلغ دیه فکر جالبی به ذهنش رسید. قاضی حسین پور مدتی قبلتر بهدلیل کارهای خیرخواهانهاش به یک برنامه تلویزیونی دعوت و بهعنوان چهره مردمی انتخاب شده و جامی به او هدیه داده شده بود.
او به این فکر افتاد تا این هدیه(جام) را بفروشد و با پول آن بخشی از دیه 200میلیونی مرد زندانی را فراهم کند. در همان زمان، حمید سوریان، قهرمان سابق کشتی که از این ماجرا خبردار شده بود نیز تصمیم گرفت برای نجات مرد زندانی به بازپرس جوان کمک کند. او 2پیراهن تیم ملی را به اردو برد و از همه ملیپوشان کشتی خواست آن را امضا کنند.
به این ترتیب قرار شد 2پیراهن و جام آقای قاضی به فروش برسد، وقتی گزارش این ماجرا در روزنامه همشهری منتشر شد، یک خیر با خواندن گزارش تصمیم گرفت جام و پیراهن را خریداری کند تا پول آن صرف آزادی زندانی شود. او پیراهن و جام را به مبلغ 250میلیون تومان خرید که 200میلیون تومان آن صرف نجات مرد نجات یافته از قصاص شد و 50میلیون تومان دیگر نیز به آزادی یک زندانی جرائم غیرعمداختصاص پیدا کرد.
نظر شما